جواب دوم (جواب علامه طباطبایی ره)………………………………………………………………………………………………..45
جواب سوم (جواب امام خمینی ره)…………………………………………………………………………………………………….47
فصل دوم: پاسخ بر اساس اصالت وجود مشائی…………………………………………………………………………………48
جواب اول (جواب فارابی)………………………………………………………………………………………………………………..49
جواب دوم (جواب امام خمینی ره)……………………………………………………………………………………………………..52
د
فصل سوم: پاسخ بر اساس اصالت وجود حکمت متعالیه…………………………………………………………………. 54 جواب اول: قائد? بسیط الحقیقه………………………………………………………………………………………………………….56
جواب دوم: قائد? صرف الشی……………………………………………………………………………………………………………62
جواب سوم: برهان صدیقین……………………………………………………………………………………………………………….65
فصل چهارم: پاسخ دیگر ملاصدرا…………………………………………………………………………………………………..67
فصل پنجم: پاسخ عام…………………………………………………………………………………………………………………….72
فصل ششم: برهان تعیّن ابنسینا و جواب شبهه…………………………………………………………………………………78
فصل هفتم: پاسخهای کلامی………………………………………………………………………………………………………….86.
الف)برهان تمانع………………………………………………………………………………………………………………………………91
ب) برهان فرجه……………………………………………………………………………………………………………………………….97
بخش سوم
(جمع بندی مطالب و ارزیابی شبهه)
جمع بندی پاسخها…………………………………………………………………………………………………………………………116
ارزیابی شبهه………………………………………………………………………………………………………………………………….121
تقریر منطقی در نفی ماهیت واجب ………………………………………………………………………………………………….122
بیان میر داماد در نفی ماهیت واجب………………………………………………………………………………………………….123
تقریر کلامی…………………………………………………………………………………………………………………………………..123
نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………………………………126
هـ
مقدمه و روش تحقیق
ضرورت تحقیق:
اولین اصلی که رکن دعوت هم? انبیای الهی بوده توحید است. بااینکه در طول تاریخ، توحید غرض اصلی از ارسال رسل و انبیای اللهی بوده است. امّا توحید در آئین اسلام رنگ بوی کاملتری پیدا کرد. توحید بر طبق آموزههای اسلام، سر منشاء دیگر عقائد و اندیشههای دینی شد، بطوری که در هیچ یک از ادیان گذشته وحدت حقّ? پروردگار بدین شکل مورد توجّه قرار نگرفته بود. به همین دلیل طبیعتاً یکی از مهمترین مباحث فلسفه اسلامی اثبات توحید ذاتی پروردگار و حل معضلات این بحث است.
همواره در قرآن کریم وصف وحدت در کنار قهاریت پروردگار ذکر شده است. چنانچه میفرماید: “یا صَاحِبَی السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیرٌ أَمِ اللّه الْوَاحِدُ الْقَهَّار.” (قرآن، یوسف (12)، 39)
تنها چیزی که هیچ گونه مقهوریتی در او راه ندارد واحد حقّه یا همان کامل مطلق است؛ به همین دلیل منظور از وحدت در کنار قهاریت، همان وحدت حقّه است که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.1 شاید مهمترین دلیل شهرت شبهه ابنکمّونه سخت بودن آن است و این هم ناشی از عدم توجّه به کامل مطلق بودن واجب الوجود است.
درجهان بینی اسلامی نیز توحید اساس و محور اصلی سایر عقائد دینی بوده است؛ توحید در رأس مخروط معارف اسلامی قرار میگیرد و تمام معارف دیگر از این اصل منشعب میشوند؛ به فرمود? علام? طباطبایی:
توحید وقتی گسترش پیدا کند میشود کل اسلام و اسلام وقتی فشرده شود، توحید مثل یک گنجینه فشردهای است که در ظاهر به عنوان یک اصل اعتقادی ساده جلوگر میشود، امّا هنگامی که باز بشود و گسترش پیدا کند، کل اسلام را در بر میگیرد. (مصباح، توحید در نظام …، ص15)
در إلهیات بالمعنی ألاخص نیز اولین چیزی که بعد از اثبات وجود خداوند مورد بررسی قرار میگیرد، توحید ذاتی است. توحید در بار? واجب الوجود، از سه جهت توحید ذاتی، افعالی و صفاتی مورد توجّه است.
اهمیت موضوع:
امّا دلیل پرداختن به این شبهه به طور خاص، ایجاد تشویش و چالشی بوده که توجّه عمده فلاسف? قدیم را به خود جلب کرده و برهانهای اثبات توحید ذاتی پروردگار را مورد محک جدّی قرار داده است. میرداماد در رساله التقدیسات خود که آن را به دلیل درخواست یکی از شاگردانش برای جواب دادن به شبهه ابنکمّونه نوشته است، این شبهه را معمای پیچیده و دشواری مطرح میکند که تمام براهین توحید را تحت الشعاع قرار داده است. وی مینویسد:
بدرستی در اینجا معمای پیچیده و دشواری است: از جمله براهینی که در باره توحید ذاتی پروردگار متداول است، فرض ذات مشترک بین دو واجب الوجود بالذات است. او حقیقت وجوب و وجود بالذات است. منزه است خدای متعالی بالذات از شریک و شبیه و مانند و ضد. امّا جائز است، اینکه در نگاه اول ممکن باشد فرض تعدد واجب الوجودهایی که ذاتشان مجهول الکنه بوده و هر یک از دیگری به تمام ذات متفاوت باشد. هر کدام به ذات خود موجودند و وجوب وجود از ذاتشان منتزع میشوند. (میرداماد، التقدیسات، ج1، ص 115) {1}
بنابراین شبهه ابنکمّونه به دلیل بررسی برهانهای توحید ذاتی پروردگار و ارزیابی جامعیت و یا کاستی براهین توحید در فلسف? اسلامی از اهمیت ویژهای برخودار است.
لزوم تحقیق بیشتر:
به دلیل طرح این شبهه در زمانی که اصالت با ماهیت قلمداد میشده و همچنین عدم انحصار اصالت وجود، در حکمت متعالیه لازم دیده شده تا که این شبهه از طریق تمام مکتبهای فلسفی و کلامی مورد بررسی قرار گیرد.
اگرچه دربار? این شبهه در اکثر کتابهای فلسفی بحث شده است، امّا بخاطر انحصار اکثر جوابها در شرح و توضیح نظریات ملاصدرا، در این نوشتار سعی شده تا علاوه بر بررسی نظریات ملاصدرا و ارزیابی صحت ادعای او مبنی بر انحصار جواب شبهه در قاعد? بسیط الحقیقه، جوابهای دیگری نیز آورده شود. جهت دیگری که بررسی دوباره شبهه را لازم میکرد، صحت برهانهای ابنسینا و کافی بودن برهانهای او در جواب از این شبهه است. علاوه بر آنچه گفته شد، تا کنون بصورت مدون جوابهای افراد دیگری همچون سهروردی و میرداماد دربار? شبه? ابنکمّونه مورد توجّه قرار نگرفته است. لذا کلی? پاسخهای مکتب حکمت متعالیه و حکمت اشراق و مشاء در این نوشتار آورده شده است.
هدف از تحقیق:
هدف عمده از تدوین این پایان نامه نشان دادن اعتقاد هم? فلاسفه به کامل مطلق بودن واجب الوجود و اعتقاد به اصالت وجود در واجب الوجود است. چرا که حتی اگر این شبهه در فضای اصالت ماهیت هم مطرح شود، باز هم چارهای از اصالت وجود در ذات واجب الوجود نیست. در واقع سؤال اصلی، بررسی جوابهای فلاسفه مختلف به این شبهه بوده و در کنار آن این سؤال فرعی بیان میشود که آیا کسی تا بحال در بار? واجب الوجود معتقد به اصالت ماهیت بوده است؟ اگر بلی، آیا همان معنای مصطلح در زمان بعد از میرداماد مراد است؟
روش تحقیق:
توحید واجب الوجود در چند مقام قابل بررسی است؛ در این مقام به توحید ذاتی پروردگار خواهیم پرداخت. استدلالهای توحید ذاتی خداوند منحصر در برهانهای منطقی نیست و شامل برهانهای خطابی و جدلی نیز خواهد بود و لذا در این نوشتار از آنها نیز استفاده میشود.
توحید ذاتی گاهی با یکی بودن خداوند به معنای واحدیت قابل بررسی است و گاهی با بساطت ذات او که ملازم معنای احدیت است، اثبات میشود. استدلالهای حکمای مسلمان در اثبات توحید ذاتی خداوند بر پای? تناهی علل و اینکه زنجیره علتها به چیزی منتهی میشود که غیر معلول است، بنا شده است. این موجود غیر معلول اگر در ذات خود مرکب باشد، نیازمند به اجزاء خواهد بود. ترکیب در ذات گاهی با عدم بساطت در ذات و گاهی با وجود شریک و اشغال بخشی از هستی توسط این شریک، حاصل میشود.
فرضیات مناسب جهت حل شبهه:
اگر نفی وجود شریک از طریق بساطت ذات و برهانهای این چنینی باشد، از برهانهای پیشینی استفاده شده و اگر اثبات توحید از طریق اثبات اینکه تمام موجودات در عالم از یک مبداء سرچشمه میگیرند باشد، از برهان پسینی استفاده شده است. برای حل شبهه در فضای اصالت ماهیت ابتدا به بررسی تحقق داشتن وجوب وجود و اینکه آیا اینگونه معقولات ثانی در خارج هم وجود دارند، یا اینکه صرفاً ساخته و پرداخته ذهن هستند، پرداخته میشود. در فضای اصالت وجود مشائی به کمال مطلق بودن خداوند و امکان یا عدم امکان اشتراک دو امر در کامل مطلق بودن پرداخته میشود. و در پایان در فضای حکمت متعالیه به بساطت و امتناع برداشت یک مفهوم واحد از دو امر متباین پرداخته میشود.
آنچه گفته شد همان برهانهای پیشینی یا برهانهایی که قبل از خلقت عالم هم میتوانند مورد بررسی قرار گیرند، نامیده شده. بعد از این، نوبت به برهانهایی میرسد که پسینی هستند و بررسی آنها مستلزم در نظر گرفتن خلق کردن واجب الوجود هم هست. برهان فرجه و برهان تمانع، استدلالهایی هستند که در اصل کلامی، ولی با شیوهای فلسفی در بخش مورد توجه قرار میگیرند.
پیشینه مسأله:
نظر به اینکه پیشین? شبهه یکی از مفاد عنوان اصلی پایان نامه است، تفصیل این مبحث در ضمن متن پایان نامه خواهد آمد.
بخش اول:
ابنکمّونه و شبه? وی
* زندگی اجمالی
* مهمترین آثار
* پیشین? شبهه
* طرح و توضیح شبهه
فصل اول:
زندگی نامه اجمالی ابنکمّونه و مهمترین آثار وی
“عزالدوله سعد ابن منصور نجم الدوله بن حسن بن هبّه الله کمونی اسراییلی بغدادی فیلسوف قرن هفتم هجری که دارای تألیفات بسیاری در زمینه فلسفه وحکمت است.” (آقا بزرگ، الذریعه، ج 2، ص 286) “خود او (ابنکمّونه) در کتاب البلدان در ذیل شهر قزوین ابو القاسم بن هبه الله کمونی یهودی را جد پنجم خود معرفی میکند.”(نسخ? خطی ظاهریه، ص 7، به نقل کتاب دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل ابنکمّونه، سجادی، ج 4، ص 7)
آنچه از نام فرزندان وی بر میآید این است که در ظاهر پیوند وثیقی با اسلام خوردهاند. امّا دربار? مذهب واقعی ابنکمّونه اختلاف بسیاری وجود دارد. آقا بزرگ بخاطر سلام و صلوات ابنکمّونه بر پیامبر اکرم (ص) در ابتدای رسالههای خود او را مسلمان میخواند. امّا بنا بر حوادث پیش آمده در اواخر عمر وی این احتمال ضعیف بنظر میرسد. عباسیان در سال 656 ق سقوط کردند وحکومت بطور موقت از دست مسلمانان خارج شد و به دست رهبران بودایی افتاد.
کتاب تنقیح الابحاث فی البحث عن الملل الثلاث در زمان حکومت هولاکو بودایی مسلک نشر یافت، و در این شرایط، هولاکو بدلیل احتمال گرایش دوبار? مسلمانان به عباسیان و نیزتمایل مسیحیان به حکومت روم، بهیهودیان روی آورده و والیان خود را از ایشان انتخاب میکرد. اگر چه ابنکمّونه ابتدا تظاهر به اسلام میکرد امّا پس از نفوذ دوبار? یهودیان و تکیه حاکمان مغول به آنها، به همراهی با آنها پرداخت وصاحب مشاغل اجتماعی شد که خود در ابتدای کتاب الکاشف به آنها اشاره میکند.”در 19 ذی القعده 676 ق ابنکمّونه گرانبارترین رساله مستقل خود در باره فلسفه را نگاشت که بعدها تحت عنوان الکاشف یا الجدید فی الحکمهیا عنوانهای مشابه دیگر تغییر یافت و به دولتشاه پسر سنجر الصاحب 624 ق تقدیم کرد” (ساکت، فیلسوف یهودی، کتاب ماه فلسفه، ص 94)
نکته جالب توجّه این است که ابنکمّونه این شبهه را در همین کتاب طرح میکند.
چندی بعد مسلمانان پس از شیوع مطالب کتاب تنقیح الابحاث علیه وی شوریدند و تصمیم به قتل او گرفتند. ابن فوطی در الحوادث الجامعه در این باره چنین مینویسد:
در این سال شهرت یافت که ابنکمّونه کتابی به نام تنقیح الابحاث فی البحث عن الملل الثلاث تألیف کرده است و در آن پیامبران گذشته را یاد کرده و نسبت به آنان اسائه ادب نموده است. این شهرت برآن شد که عوام بغداد بر آشفتند و جمعیت کرده به جانب منزل وی رفتند تا خانهاش را خراب کنند و خود او را بکشند. امیر تمسکای شحن? عراق و مجدالدین ابن اثیر و جماعتی از امراء سوار شدند و به سوی مدرسه مستنصریه رفتند و از قاضی القضات و مدرسین مدرسه خواهش کردند ابنکمّونه را بخواهند و در این باره تفتیشش کنند و مردم را نیز به نصایح خویش از کشتن ابنکمّونه باز دارند و آتش این فتنه خاموش سازند. ابنکمّونه متواری شد و خود را درجایی پنهان کرد. اتفاقاً آن روز، روز جمعه بود و قاضی القضات برای اقامه نماز جمعه به مرکب سوار شده به سوی مسجد میرفت. شاید با نصیحت آنها را آرام کند. ولی سخنان او در مردم تاثیری نکرده خود او را هم دشنام داده و به جانبداری از ابنکمّونه و دفاع از او متهمش کردند. شحن? بغداد برای خاموش کردن فتن? عوام فرمان داد تا در میان مردم ندا کردند که روز دیگر پگاه مردم در خارج شهر حاضر شوند تا ابنکمّونه را که فردا خواهند سوخت، خود به چشم خویش مشاهده کنند. مردم از شنیدن این خبر آرام گرفتند و متفرق شدند و برای آن امر هم دیگر حاضر نشدند و فتنه بدین طریق تسکین یافت. ابنکمّونه هم در صندوقی نهاده به حله نزد فرزندش که در آنجا کاتب دیوان بود، بردند. در آن شهر چندی بود وهمانجا وفات کرد. (ابن فوطی، الحوادث الجامعه، ص 304)
آنچه از حوادث تاریخی و اظهار نظر دیگر اندیشمندان بر میآید این است که او اعتقادی به اسلام نداشته و شرایط سیاسی دوران عباسیان و جامعه او را به این سمت سوق داده است. (سجادی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل ابنکمّونه ج 4، ص 269) شهرت ابنکمّونه بیشتر بخاطر شبهات منسوب به وی است که آن هم توسط دانشمندان بعد از او منتشر شد، به طوری که به غیر از اشارات ابن فوطی در هیچ جای دیگر نامی از وی در میان آثار دانشمندان هم عصر خودش به میان نیامده است.
مهمترین آثار ابنکمّونه
در این سایت فقط تکه هایی از این مطلب درج می شود که ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت کلمات به هم بریزد یا شکل ها درج نشود
شما می توانید تکه های دیگری از این مطلب را با جستجو در همین سایت بخوانید
ولی برای دانلود فایل اصلی با فرمت ورد حاوی تمامی قسمت ها با منابع کامل
به سایت مرجع
مراجعه نمایید
کتابهای ابنکمّونه را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
بخش اول: شرحهای ابنکمّونه
1. التعالیق علی السؤالات المراد علی الاصولیین من کتاب المعالم. شرحی انتقادی بر کتاب المعالم فخرالدین رازی است و در سال 667 نوشته شده است. 2. شرح تلویحات با عنوان التلویحات و التنقیحات. این شرح بر کتاب تلویحات سهروردی و در آغز سال 667 ق نوشته شده است. 3. شرح الاشارات با عنوان شرح الاصول و الجمل من مهمات العلم و العمل . این شرح بر کتاب اشارات و تنبیهات ابنسیناست. ابنکمّونه در ابتدای این کتاب، شرح خود را به شدت وامدار شرح خواجه نصیر الدین طوسی میداند. این شرح در پایان 671 ق به پایان رسیده است.
بخش دوم: کتابها و رسالههای مستقل
از ابنکمّونه در کتابخانههای جهان کتابهای زیادی موجود است که برخی از مهمترین آنها بدین قرارند:
1. کتاب التنقیح الابحاث فی البحث عن الملل الثلاث که یکی از مهمترین آثار ابنکمّونه است. الابحاث عن الملل الثلاث یا تنقیح الابحاث، این اثر که موجب شورش مردم و ایراد اتهام بر ابنکمّونه شد. نسخ متعددی از این کتاب وجود دارد و نیز در 1967م به تصحیح موشه پرلمان در لوسآنجلس به چاپ رسید. کتاب تنقیح الابحاث نمودار عقاید کلامی ابنکمّونه است. این کتاب شامل چهار باب با عناوین نبوت به طور عام، نبوت موسی، نبوی عیسی و نبوت محمد صلی الله علیه و آله است، برای مثال او میگوید دایر? ادراک و عقل محدود و مقام نبوت فراتر از آن است و از این روست که مردم سخنان پیامبران را باور ندارند. وی 3 خصلت برای پیامبر شمرده است: الف – قوت نفسانی او را خاصیتی باشد که بتواند در نفوس دیگران و نیز عام? جهان تأثیر کند و صورتی را زایل گرداند و صورتی دیگر ایجاد نماید. ب – قو? نظری (عقل نظری) او چنان صافی باشد که بتواند هم? دانشها را از مبدأ فیض دریابد. ج – در خواب و بیداری از امور غیبی آگاهی یابد، بدان سان که تردیدی در صحت آنها روا ندارد. برخی از پیامبران هر 3 خصلت را دارند و برخی 2 خصلت و بعضی دیگر یکی از آن 3 را. در بخش مربوط بهیهودیت، اعتراضات وارد برآن را به طور خلاصه و پاسخ به آنها را مفصل بیان کرده، امّا در ابواب سوم و چهارم عکس این روش را پیش گرفته است، یعنی ایرادات را به تفصیل آورده و پاسخها را به اجمال بیان داشته است. برخی از ایرادات متوجّه انجیل و قرآن است و گویا همین معنی سبب شده که او را ملحد بخوانند. بر این کتاب ردیههایی نوشته شده است، از جمله: ردّ تنقیح الملل الثلاث، اثر حکیم مؤیدالدین سموئیل، دیگری الدر المنضود فی الرد علی فیلسوف الیهود، اثر ابن ساعاتی و نیز نهوض حثیث النهود الی دحوض خبیث الیهود، اثر شیخ زینالدین ابن محمد ملطی شافعی (همانجا). از این ردیهها معلوم میشود که ابنکمّونه را یهودی دانستهاند و به همین سبب برخی او را فیلسوف یهود لقب دادهاند.
در این سایت فقط تکه هایی از این مطلب با شماره بندی انتهای صفحه درج می شود که ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت کلمات به هم بریزد یا شکل ها درج نشود
شما می توانید تکه های دیگری از این مطلب را با جستجو در همین سایت بخوانید
ولی برای دانلود فایل اصلی با فرمت ورد حاوی تمامی قسمت ها با منابع کامل
2. ملتقط تلخیصالمحصل، که منتخبیاست ازاثرخواجهنصیرالدین طوسی که به خط ابنکمّونه نوشته شده و تاریخ کتابت آن 670ق است.
3 . الملتقط من کتاب زبد? النقض و لباب الکشف، در شرح اشارات ابنسینا و نقض و ایراد بر او که اصل آن از نجمالدین احمد بن ابوبکر بن محمد نخجوانی است و ابنکمّونه آن را خلاصه کرده است. رسالههای دیگری نیز با عنوان “ملتقط” از ابنکمّونه یاد شده است.
4. التنقیحات فی شرح التلویحات، که شرحی است بر تلویحات شهابالدین سهروردی. گویا شهرزوری صاحب کتاب نزه? الارواح نیز شرحی به همین نام بر تلویحات داشته است. شارح (ابنکمّونه) در مقدم? کتاب پس از ستایش پروردگار و درود بر پیامبر اسلام و خاندان او، گوید چون تلویحات بسیار موجز بود، گروهی از بزرگان از من خواستند که پیچیدگیهای این کتاب را روشن کنم و من با شتاب، خواست آنان را اجابت کردم، ولی فرصت نیافتم که آن را مجدداً بررسی کنم. کتاب شامل دو بخش منطق و طبیعیات است و صفحه ای از باب الهیات را نیز دارد. شرح ابنکمّونه بر باب منطق کتاب تلویحات نسبتاً مفصل است و در بحث دلالتها نکات جالبی مطرح کرده است. در باب اجزاء علوم دینی مبادی و موضوع و مسائل، تحقیق دقیقی دارد و به نظر میرسد که از ابنسینا در این باب استفاده کرده است. در بخش طبیعیات جواهر افراد را مورد بررسی قرار داده و در ابطال ترکیب اجسام از ذرات اصرار ورزیده است.
5. الجدید فی الحکمه، که در 1403ق به کوشش حمید و عید الکبیسی در بغداد به چاپ رسیده است و حاوی مسائل عمومی فلسفه است. این کتاب دارای 290 صفحه و یک دوره کامل منطق، طبیعیات و الهیات است. کتاب در بر دارند? هفت باب است و هر باب از هفت فصل تشکیل شده است.
6. المطالب المهمه من علم الحکمه. اثری کوتاه با سه فصل و هر فصل شامل سه بحث که در سال 657 ق نوشته شده است.
7. رسالههای مستقل کوتاه با عناوین الکاشف فی الحکمه، فلسفه ابنکمّونه، کتاب فی المنطق و الطبیعیات. کتاب فی الکلام و الفلسفه که از 21 تا 30 ذی القعده 679 ق نوشته شده است. (رجوع کنید به . دائره المعارف بزرگ اسلامی. سجادی، مدخل ابنکمّونه، ج4، ص526 )
فصل دوم:
پیشینه شبهه
شبه? تعدد واجب الوجود به ابنکمّونه منسوب است. وی در کتاب الجدید فی الحکمه این شبهه را مطرح کرده است و بدان پاسخ داده است. امّا آانچنان که از اشارات دیگر فلاسفه پیداست این شبهه در آثار دانشمندان قبل از او نیز وجود دارد. شاید انتساب این شبهه به او، بخاطرشرح آثار اندیشمندان بزرگی همچون ابنسینا و سهروردی و شهرت وی به طرح شبهات است.
1. علامه حسن زاده آملی با استناد بهیک نسخ? خطی از اسفار که در حاشی? آن عبارت “قیل هذه الشبهه لأبرقلس تلمیذ افلاطون” آورده شده ابرقلس را از افرادی میداند که از قبل این شبهه را وارد کردهاند. (حسن زاده آملی، وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، ص 104)
2. برخی این شبهه را دارای ریشه ایرانی میدانند که در مقابل دلیل مشاییان بر وحدت واجب الوجود یعنی ترکیب مطرح شده است. (منزوی، کتاب ماه فلسفه، زندگی و آثار ابنکمّونه، ص 16)
3. محقق دوانی در شواکل الحور، ضمن طرح برهان مشائیان بر وحدت واجب الوجود و اینکه اگر واجب الوجود متعدد باشد محذور ترکیب پیش خواهد آمد، دلیل طرح این شبهه توسط ابنکمّونه را توجّه مشائیان به اشتراک ذاتی واجب الوجودها و غفلت از این مطلب که وجوب وجود میتواند خارج از ذات و عرض عام آنها باشد میداند.
و به همین دلیل ابنکمّونه در بعضی از نوشتههای خویش میگوید: این برهان محال بودن دو واجب الوجود مشترک در یک ماهیت را باطل میکند، ولکن عقل وجود دو واجب الوجود که هر کدام متفاوت از دیگری و نوع منحصر در فرد باشد و تنها در وجوب وجود مشترک باشند را جائز میشمارد. (محقق دوانی، شواکل الحور فی شرح هیاکل النور، ص 166) {2}
4. در مقابل، گروهی ثنویت را نقطه آغاز این شبهه میدانند. از آنجا که برخی به فلسفه اضداد اعتقاد داشتند و وجود ضدین را پایه و اساس هر چیزی قلمداد میکردند؛ خیر و شر، نور و ظلمت را سنگ بنای فلسفه خویش قرار دادند و این خود میتواند سر چشمه خوبی برای طرح دو خدای شبیه به هم باشد.
به درستی که دو مبداء وجود دارد، یکی نور و دیگری ظلمت. نور در اعلی علیین و ظلمت در پایینترین پایینی قرار دارد. نور خالص و ظلمت محض، همانند تاریکی و خورشید که با یکدیگر ترکیب شده و از این ترکیب عالم به وجود آمده است. (مقدسی، البدء و التاریخ، ج1، ص 142) {3}
اخوان الصفا دربار? انگیز? اعتقاد به دو اصل چنین گفتهاند: “طایفه ای به دو فاعل معتقد است که یکی نور و دیگری ظلمت شریر است و این رأی زردشت و مانی و پیروان آنها و بعضی از فلاسفه است.” (اخوان الصفا، رسایل اخوان الصفا، ج 3، ص 201) نقل شده که مانویان معتقدند که نور و ظلمت هر دو قدیم وابدی هستند.
“اصل عالم نور و ظلمت است، هر دو جسمی قدیم هستند که همیشه بودهاند و خواهند بود. سمیع و بصیر هستند و در صورت مخالف یکدیگرند. نور بالاتر از ظلمت قرار دارد و عالم مرکبی حاصل از امتزاج میان آنهاست.” (آمدی، ابکار الافکار، ج 2، ص 276) {4}
شاید بتوان گفت که اصل و شاکل? این شبهه دارای زمینهای مشترک در میان جهان شناسی مغان ایرانی و ثنویت آنها از یک جهت و از طرف دیگر قائلان به اصالت وجود در فلسفه مشاء است. باورهای فلسفه مغان تحولی در اعتقاد به چند خدا داشتن پدید آورد. در فلسفه مشاء نیز اصالت با وجود است در حالی که وجودات متباین به تمام ذات هستند و هریک متفاوت از دیگری است. در این مکتب فلسفی تنها اشتراک موجودات در مفهوم وجود است، به عبارت دیگر جهت مشترک آنها مفهوم عرضی وجود است.
” در میان احادیث نیز روایاتی دیده میشود که تا حد زیادی شبیه به شبهه ابنکمّونه هستند، از جمله آنها حدیثی است، که موسوم به حدیث فرجه است. شیخ کلینی در کتاب کافی این حدیث را در باب “الرد علی الثنویه و زنادقه” ذکر میکند.” (کلینی، الکافی، ج 1، ص 80) با توجّه به متن حدیث و جواب آن در پرسش یک زندیق میتوان این حدیث را گواهی بر مقصود امام در اثبات توحید ربوبی پروردگار و یک جواب مناسب برای شبهه ابنکمّونه دانست که در ادامه به شرح و تفصیل بیان میگردد.2
5. آقا بزرگ تهرانی میگوید جد ابنکمّونه “هبه الله” واضع این شبهه است. (آقا بزرگ، الذریعه، ج 13، ص 24-25) برخی به این دلیل که آموزههای اصلی آئین یهودیت برمبنای توحید ذاتی پروردگار بنا شده است انتساب این شبهه به یهودیت را بعید دانستهاند.
فرمان دوم از ده فرمان دربار? توحید ذاتی پروردگار این چنین میگوید: “تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.” (تورات. سفر خروج. باب بیستم. ده فرمان)
اگرچه، این مفاهیم بر پای? آئین حقیقی یهودیت استوار است؛ امّا این ادیان توسط معتقدین ظاهری آنها دچار تحریف شده است. یهودیان همواره بر خلاف تعالیم دینی خویش، اندیشیده و عمل کردهاند. در برداشت عمومی یهودیان را موحدینی میدانند که بهیک خدای واحد نادیده ازلی و ابدی فارغ از زمان و مکان، خالق جهانیان معتقدند. مؤلف در ادامه بیان میکند که: پس از دوران تبعید هنوز در معبد یهوه در اورشلیم، سران قوم اسرائیل به پرستش بتها وستایش خورشید و تموز میپرداختند. (آشتیانی، تحقیق در دین مسیح، ص 203-225)
اعتقاد به مسائل الحادی، توسط یهودیان بعید نیست و صرف اینکه در آموزههای یهودیت تأکید بر توحید ذاتی شده است، نمیتواند دلیل خوبی برای نفی این گونه افکار از یهودیت باشد امّا مضامین و سیر تاریخی شبهه، در مطرح شدن آن از طرف یهودیان تردید ایجاد خواهد کرد.
میرداماد نیز ریشه این شبهه را منسوب به حکماء قبل از ابنکمّونه میداند.
6. ” این اشکال در زبان حکمای متأخر منسوب به مردی از متفلسفین به نام ابنکمّونه است. امّا او اولین کسی نیست که این شبهه را مطرح کرده است. چگونه این امر درست باشد و حال اینکه سالهاست که این اشکال مورد توجّه قدمای از فلاسفه بوده است.” (میرداماد، التقدیسات، ج1، ص 115) {5}
7. علامه طباطبایی این شبهه را منسوب به شیخ اشراق میداند و معتقد است این شبه در مطارحات آمده و ابنکمّونه به شرح آن پرداخته است.
و بر برهان توحید شبهه ای وارد شده که منسوب به ابنکمّونه است.
در اسفار اولین کسی که این شبهه را وارد کرده است شیخ اشراق در کتاب مطارحات معرفی شده است و این در حالی است که ابنکمّونه به عنوان شارح آثار شیخ اشراق آن را در تصانیف خود مطرح کرده است و از همانجا به اسم خودش شهرت یافته است. (طباطبایی، نهایه الحکمه، ص 278) {6}
متن شبهه در کتاب مطارحات شیخ اشراق بدین شرح است:
امّا آنچه مفصلاً در کتب فلاسفه به عنوان برهانی بر وحدت واجب الوجود عنوان میشود، در صورتی صحیح است که روشن شود، وجود برای واجب الوجود اعتباری نیست. امّا اگر این مطلب اثبات نشود، پس جای آن خواهد بود که قائلی بگوید ” دو واجب الوجود خواهیم داشت که در وجوب وجود که امری اعتباری و غیر محتاج به علت است و برای آن حقیقتی در اعیان نیست، مشترک هستند.” (سهروردی، المطارحات، ج 1، ص 393) {7}
اولین کسی که این شبهه را به ابنکمّونه نسبت داد جلال الدین دوانی بود که در کتاب شواکل الحور فی شرح هیاکل النور به آن جواب داد.
پس از آن شمس الدین محمد فخری نیز در شرح تجرید این شبهه را مطرح کرد و از آن با عنوان “افتخار الشیاطین” نام کرد.
این شبهه آنچنان توجّه علما را به خود جلب کرد که محقق خوانساری میگوید: ” لو ظهر الحجه عجل الله فرجه لما طلبت المعجزه منه الا الجواب عن شبهه ابنکمّونه.” (کاشف الغطاء، الفردوس الاعلی، ص 200)
استاد علامه حسن زاده آملی حفظه الله پس از آن که سخن مرحوم خوانساری را یاد میکند، مینویسد: “این شبهه با وحدت حقّ? حقیقی? صمدی? وجودیه، أوهن از بیت عنکبوت (سُست تر از خانه?) است. [تنها] قائلان به تأصّل ماهیات که “أولئک یُنادَون من مکان بعید” در این شبهه متوحّلاند.” (حسن زاده، هزار و یک نکته، ص 513)
تا به امروز افراد زیادی به این شبهه جواب دادهاند؛ از جمل? آنان میتوان به محقق دوانی در شواکل الحور، میرداماد در رسال? التقدیسات، ملاصدرا در اسفار، ملأ شمسای گیلانی در رساله فی حل شبهه ابنکمّونه، عبدالرزاق لاهیجی در گوهر مراد، ملأ هادی سبزواری در شرح منظومه اشاره کرد. که در ادامه به سخنان آنها اشاره خواهد شد.
این شبهه ذهن افراد بسیاری در میان اندیشمندان معاصر را نیز به خود مشغول کرده است؛ میرزا مسیحای فسایی در آرام نامه، الهی قمشهای در حکمت اللهی، فاضل تونی در الهیات، سید جلال آشتیانی در هستی از منظر فلسفه و عرفان، حاج محمد خان کرمانی در ابطال وجود واجبین، آیت الله مطهری در شرح منظومه و بسیاری دیگر از علماء را میتوان جزء این افراد ذکر کرد.
اگر شبههای به افتخار الشیاطین شهرت یافت، سزاوار است که پاسخ آن نیز به افتخار فرشتگان شهرت یابد، زیرا ملائکه به شاهدان وحدانیت خدای سبحان مباهات مینمایند. گرچه عالمان بهیگانگی و یکتایی خدا زیادند لیکن شاهدان آن اندکاند، چون عالمی که با آیات آفاق یا دانشوری که با آیات انفس، سیر از خلق به حق دارد، با عارف شاهدی که از حق به حق میرسد و در حق سفر میکند فرق فراوان دارند، چنین موحدانی همتای فرشتگان در صحابت خدای سبحان به وحدانیت او گواهی میدهند: “شهد الله انه لا إله الا هو و الملائکه و أولوا العلم قائماً بالقسط”. (جوادی آملی، رحیق مختوم، ج 2، ص 327)
فصل سوم:
طرح و توضیح شبهه
دو واجب بر فرض وجود، دارای یک وجه مشترک و امتیاز هستند، چراکه اگر از جمیع وجوه مثل هم باشند فاقد دوگانگی خواهند بود و اگر از هر جهت متفاوت باشند هر دو با هم نمیتوانند واجب الوجود باشند.
تقریر منطقی استدلال بر نفی تعدد واجب الوجود به این صورت است که:
اگر واجب الوجود متعدد باشد، وجوب وجود یا تمام ذات است و یا جزء ذات و یا خارج از ذات است. این یک قیاس استثنایی است که اگر تالی آن به هر سه وجه خود باطل شود، مقدم آن یعنی تعدد واجب نیز باطل خواهد شد. شبهه ابنکمّونه مربوط به حالت سوم تالی است. حالت اول تالی موجب نیاز به غیر برای حصول تعیّن و امتیاز است. حالت دوم تالی مستلزم ترکیب و احتیاج به اجزاست. آنچه باقی میماند وجه سوم از تالی است که در اینجا به توضیح دربار? آن خواهیم پرداخت.
اگر جهت امتیاز واجبها تمام الذات باشد، دو ماهیت بسیط مجهول الکنه خواهیم داشت که وجوب وجود از هر دوی آنها انتزاع خواهد شد. شبه? ابنکمّونه از اینجاست که شروع میشود.
ابنکمّونه با تصریح به اینکه راههای اثبات واجب الوجود بسیار است، در کتب خود چند دلیل بر اثبات واجب الوجود ذکر میکند. شاکل? اصلی برهانهای ابنکمّونه مبتنی بر استدلال وجوب و امکان است که قبل از آن هم توسط ابنسینا مطرح شده است. اگر در عالم واجبی وجود نداشته باشد، مجموع عالم ممکن خواهد بود؛ ممکن در وجود خود نیازمند به علت است و آن علت بالضروره باید واجب باشد و گرنه مستلزم دور یا تسلسل خواهد بود.
بنظر میرسد، ابنکمّونه در ابتدای امر قادر به پاسخگویی از شبهه خود نبوده و بعداً با گذشت زمان پاسخ خود بر این شبهه را در کتاب الجدید فی الحکمه ذکر میکند. ملاصدرا در اینباره مینویسد:
ابنکمّونه در بعضی از کتابهایش میگوید: “براهین اثبات توحید همگی در صورتی است که واجب الوجود ها مشترک در ماهیت باشند، امّا اگر در میان ماهیت آنها اختلافی باشد، چارهای جز استفاده از یک برهان دیگر نخواهد بود و من تا بحال به این برهان دست نیافتهام.” (ملاصدر، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج6، ص 63) {8}
این احتمال با بیان گروه دیگری از محققان نیز تأیید میشود.
و از همین جاست که ابنکمّونه در بعضی نوشتههایش عنوان میکند که براهین توحید در باره واجب الوجود های مشترک در یک ماهیت است. امّا برای عقل لحاظ واجب الوجود های متفاوت در ماهیت که منحصر در فرد هم هستند جائز است. در این حالت اشتراک میان آنها به وجوب وجود است و این احتمال اگر باطل باشد باید به برهانی غیر از براهین فعلی باشد و من تا به حال پاسخ آن را نیافتهام. (محقق دوانی، شواکل الحور فی شرح هیاکل النور، ص 166) {9}
پسازآن در کتاب الجدید فی الحکمه در ضمن فصل “ان واجب الوجود واحد لا یقال علی الکثره بوجه” به اثبات توحید ذاتی واجب الوجود میپردازد و بر این مدعا به شش دلیل وعده میدهد. امّا فقط پنج دلیل را ذکر کرده و در پایان به نحو اجمالی و بدون اشاره به آیات قرآن کریم متذکر برهان تمانع میشود.
برهانهای ابنکمّونه در اثبات توحید ذاتی:
دلیل اول: دو فرد از واجب الوجود باید در یک ماهیت مشترک باشند؛ برای اثنینیت نیاز به وجه فارق است، بنابراین در ماهیتهای خود دارای یک وجه افتراق نیز هستند. این امر موجب ترکیب خواهد بود. نیاز به اجزاء با واجب الوجود بودن منافات دارد. بنا براین نوع واجب منحصر در یک فرد است.
دلیل دوم: اگر دو فرد از نوع واجب وجود داشته باشد، تفاوت آنها یا به واسط? فصول، یا به عوارض است. فصل مقوم نوع است زیرا جنس به خودی خود محقق نمیشود وبا الحاق فصل حص? خاصی از آن که نوع باشد پدید میآید. در فرض مذکور جنس ما همان واجب الوجود بودن است که مشترک قرار گرفته و امتیاز به فصول است. واجب در حصول خود نیازمند فصل است و این خلاف واجب بالذات بودن است.
اگر امتیاز به واسط? عوارض باشد، این عارض یا لازم است و یا مفارق. وقتی ذات آنها یکی باشد، عوراض لازم هم یکی خواهد بود، در این حالت تمایزی ایجاد نخواهد شد که باعث تعدد واجب الوجودها باشد. اگر امتیاز به واسط? عوارض مفارق باشد، ذات واجب الوجودها مقتضی چنین عوارضی نخواهد بود، بنابراین ذات واجب الوجودها در تحصل خود نیازمند یک علت خارجی خواهند بود که بطلان آن واضح است.
دلیل سوم: اگر تعیّن واجب الوجود بخاطر ذات آن باشد، مصداق دیگری نخواهد داشت و اگر بسبب امر دیگری باشد واجب تعالی محتاج است. اگر نه معلل به ذات و نه معلل بغیر باشد تخصیص بدون مخصص پیش خواهد آمد که محال است.
دلیل چهارم: چیزی که دلیل وجوب واجب الوجود است نباید زاید بر ذات باشد و هر آنچه چنین باشد نوعش منحصر در فرد است. بیان صغری: اگر هویت نفس ماهیت نباشد، زائد برآن خواهد بود و زیادت دلیل بر احتیاج است و این باعث امکان هویت میشود که خلاف فرض است. اگر ماهیت خود مؤثر در وجود باشد باید از قبل متشخص بوده باشد که این محال است. امّا کبری نیازی به بیان ندارد.
دلیل پنجم: دو واجب که نوع واحد دارند را در نظر بگیرید، اگر علت برای وجود ماهیت در خارج باشد واجب در وجودش معلول غیر شده و اگر واجب علت برای هویت باشد نوع منحصر در فرد خواهد بود.
ابنکمّونه در ادامه به طرح شبهه منسوب به خود پرداخته و این چنین مینویسد: “اگر وجود واجب الوجود های متفاوت در ماهیت درست باشد، وجوب وجود عرض لازم خواهد بود و هر واجب الوجودی در وجوب وجود با دیگری مشترک، و به تمام ماهیت از آن ممتاز است.” (نک: ابنکمّونه، الجدید فی الحکمه، ص 535-543) {10}